جهت مشاهده کامل ویدئو و کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک نمایید

آنچه در این مقاله می خوانید:

• تبدیل به انسان متفکری شویم
• کجا قرار گرفته ایم؟
• چه کسی هستیم؟
• فرکانس های فکرمان چیست؟
• مدیتیشن، یعنی قبل از واقعیت زندگی کنید!!

تبدیل به انسان متفکری شویم

امروز می‌خواهم در مورد یک مبحث عالی با شما صحبت کنم که همه آدم‌ها با تمام اهداف و رویایی که دارند و در هر سطحی که هستند می‌توانند در زندگی خودشان از این اصول استفاده کنند و این بخش فوق‌العاده تأثیرگذار است. موضوع این است که چگونه به آدم متفکر (یا متفکرتری) تبدیل شویم؟ حال اول به این بپردازیم که آدم متفکر از نظر من چه کسی هست؟ از نظر من انسان متفکر کسی است که بتواند از امروز خودش استفاده کند و لذت ببرد، آدمی که آرام است و آرامش دارد، آدمی صلح‌طلب که استرس ندارد، آدمی که نگران فردایش نیست و در لحظه حال زندگی می‌کند و از حال لذت می‌برد. آدمی که در کل، وقتی از او بپرسید که حالش چطور است با تمام قدرت می‌گوید حالش خوب است. حالا این آدم حال خوب چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

رکن اول: کجا قرار گرفته ایم؟

باید از خودتان بپرسید و تحلیل کنید که در چه شرایطی قرار دارید؟ از خودتان بپرسید که کجا قرار دارید؟ و به این منزله است که از لحاظ کاری باید بررسی کنید که در چه شرایطی قرار گرفتید، اگر مدیر یا کارمند هستید موقعیت خودتان را از لحاظ کاری بررسی کنید و بر روی کاغذ یادداشت کنید، از لحاظ روابطی که با همسرتان، با عشقتان یا دوستانتان و کلأ موقیعتی را که دارید در همه این موارد بررسی کرده و یاداشت کنید. نکته جالب توجه این است که شما جزء کدام دسته هستید؟ خیلی از افرادی که به رستوران می‌روند وقتی در بیرون از رستوران می‌نشینند، می‌گویند فلان رستوران چقدر شلوغ است؟ می‌گویند رستوران کناری چقدر شلوغ است؟ دوست من سعی کنید در رستورانی که هستید، از بوی غذایی که در آنجا پیچیده، از صندلی‌های که چیده شده‌اند و از آدم‌هایی که کنار شما هستند لذت ببرید. وقتی با دوست یا با همسرتان به رستوران رفتید، از بودن در آن رستوران لذت ببرید! در بیرون از رستورانی که هستید رستوران‌های زیادی هست: سوشی، مکزیکی، ایتالیایی یا هر چیزی دیگری که هست، شما سعی کنید از لحظه حال و از جایی که هستید لذت ببرید.

مقاله پیشنهادی: دلایل عدم رضایت از زندگی | عزت خواه دات کام

رکن دوم :چه کسی هستیم؟

 از خودتان بپرسید که من چه کسی هستم؟ چه کارهایی را در طول روز انجام می‌دهم؟ شغل من چیست؟ اگر فایل‌های آموزشی می‌سازید، اگر در بانک کار می‌کنید، اگر در ورزشگاهی هستید، اگر مربی هستید باید بپرسید که چطور آدمی هستید؟ به یک تعریف مشخص برسید، وقتی که همه فاکتورها را نوشتید که این موقعیت‌ها از شغل و موقعیتی که در خانه دارید شروع می‌شود، می‌توانید بررسی کنید که خوب یا بد عمل کردید و بعد خودتان را بشناسید. تغییر در زندگی با توجه به همین نکات امکان‌پذیر می‌شود اما یکی از مهم‌ترین فاکتورها همین نکته است. در ابتدا باید خودتان را بشناسید. هر فرد اخلاق و ویژگی‌های منحصر به فردی دارد و در انتخاب شغل یا تصمیم‌گیری‌هایی که در زندگی دارد باید به همین ویژگی‌ها توجه داشته باشد. اگر شما بدانید که فردی درون‌گرا یا برون‌گرا هستید به راحتی می‌توانید شغلی را انتخاب کنید که با خصوصیات و ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری شما همخوانی داشته باشد.

رکن سوم : فرکانس های فکرمان چیست؟

طرز فکر شما در مورد رخداد یا اتفاقاتی که می‌افتد چیست؟ ببینید وقتی که در عکاسی یا فیلمبرداری یک شیء را در یک جایی قرار می‌دهید و دوربین را جای دیگری  قرار می‌دهید، زاویه‌ای که بین این دو قرار گرفته می‌تواند همه چیز را تغییر دهد، مثلاً می‌تواند جسم یا شیء مورد نظر ما سیاه باشد، چون شدت تاریکی یا نورش زیاد است، این جاگیری دوربین در عکاسی یا فیلمبرداری واقعاً خیلی تأثیرگذار است. البته علت آوردن این بحث این است که نوع دید ما به اتفاقات چگونه است؟ حالا در زندگی واقعی: یک اتفاقی می‌افتد فرکانس فکری یا روش فکری شما در زندگی نسبت به این اتفاقات چگونه است؟ مثلاً یکی از دوستانتان وقتی که دیر می‌کند، فکر شما در موردش چیست؟ مثلاً می‌گویید که رفته‌است تا یک جعبه شیرینی یا یک گل خرید کند، البته در فکر خودتان می‌گویید که من قبلأ به او گفته بودم که این کارها را نمی‌خواهد انجام بدهد و یا اینکه می‌خواهد شما را سورپرایز کند یا خیر؟ در فکر شما موارد منفی خطور می‌کند که نکند دوست من تصادف کرده یا اینکه اتفاق بدی برای او افتاده است؟

مقاله پیشنهادی: فکر متفاوت، زندگی متفاوت

اولین گزینه‌ای که به ذهنتان خطور می‌کند چیست؟ زمانی که با فردی بحث می‌کنید چه چیزی به ذهنتان می‌آید؟ آیا فردی که با او بحث می‌کنید، حرف‌های شما را نمی‌فهمد یا اینکه شما باید طرز بیانتان را تغییر بدهید؟ دیدگاه ما در زندگی واقعاً مهم است، این موراد را باید بررسی کنید و ببینید در شرایط واقعی چگونه می‌توانید بقیه را قضاوت کنید؟ نکته‌ای دیگر که با این قضیه خیلی مرتبط است، اینکه ورژن بهتر شما چه شکلی می‌تواند باشد؟ این سؤال واقعاً جالب توجه است، مثلاً گوشی آیفون هر سال یک نسخه جدیدی از آن وارد بازار می‌شود و مشتریان این گوشی‌ها منتظر این هستند که ببیند ورژن جدید چه ویژگی‌های مثبت و چه ویژگی‌های منفی دارد؟ حالا از خودتان بپرسید که من در نسخه جدید خودم چه ویژگی‌هایی دارم؟ چه شکلی می‌توانید باشید؟ چه چیزهایی باید نداشته باشید؟ چه عیب‌هایی را باید برطرف کنید؟ فرض کنید شما و شخصیت شما مشابه محصولی است که هر ماه نسخه جدیدی از آن منتشر و عرضه می‌شود. با این فرض شما دوست دارید که در نسخه جدید خودتان چگونه باشید و چه مواردی  جذاب و عالی را به شخصیت خودتان اضافه کنید و چه مواردی را کم و حذف کنید؟ این اتفاق را باید خودتان بسازید، به شما می‌گویم که چگونه می‌توانید این کار را انجام دهید.

رکن چهارم: مدیتیشن، یعنی قبل از واقعیت زندگی کنید!!

مدیتیشن یعنی "تمرین زندگی کردن" آیا تا به حال این کار را انجام داده‌اید یا خیر؟ اینکه آیا علاقه‌ای به مدیتیشن کردن دارید؟ اما اگر می‌خواهید در زندگیتان موفق باشید و شکست نخورید بایدمدیتیشن کردن را تمرین کرده باشید. در اکثر اوقات افرادی که شکست می‌خورند با خودشان می‌گویند که من اولین بارم بود یا نه حق داشتم که باختم و شکست خوردم و کسب و کارم را از دست دادم، ولی نظر من اینگونه نیست شما هرگز نمی‌توانید این‌ها را به خودتان بگویید: چرا که می‌توانید از یک تکنیک عالی استفاده کنید که قطعاً کمکتان می‌کند تجربیات عالی‌تر و بهتری را داشته باشید. چرا می‌گویم که شما نباید این حرف‌ها را خودتان بگویید؟ چون تکنیکی به عنوان مدیتیشن کردن وجود دارد، در دنیای مدیتیشن زندگی کردن را تمرین کنید، می‌توانید چشمهایتان را ببندید، آرام و ریلکس باشید، تمامی آنچه در اطرافتان می‌بینید را از فکرتان حذف کنید، حالا به یک سطح بالاتر بروید؛ از لحاظ اخلاقی اگر حسادت می‌کنید، اگر دروغ می‌گویید، هر چیزی که در درونتان هست را بیرون بریزید. مدیتیشن می‌تواند زندگی شما را تغییرات زیادی بدهد و شما در دنیایی قرار می‌گیرید که به خودتان اجازه می‌دهید که هر کاری را انجام دهید. همه محدودیت‌ها و همه ویژگی‌های منفی را از ذهنتان بیرون کنید و موارد زیادی که تنها با مدیتیشن کردن می‌توانید انجام دهید. شما برای تغییر در زندگیتان نیاز به یک فضا دارید که من آن را فضای‌ذهنی می‌نامم که در ذهنتان نسخه بهتری را از خودتان بسازید؛ این امر با مدیتیشن امکان‌پذیر است. در واقعیت این کار را نمی‌توانید انجام دهید، ولی وقتی که با مدیتیشن این کار را انجام می‌دهید، می‌توانید جسور باشید و اینکه به توانایی‌های خودتان پی می‌برید. زیرا ضمیرناخودآگاه شما تفاوتی بین دنیایی که در مدیتیشن کردن بودید و دنیای واقعی قائل نمی‌شود و باور می‌کند که شما توانستید همه محدودیت‌ها را کنار گذاشته و یک شخصیت بهتری از خودتان بسازید و شما هم می‌توانید قدم به قدم جسورتر باشید و در واقعیت هم دیگر حسادت و دروغ‌گویی را حذف می‌کنید و سعی می‌کنید که یک شخصیت عالی‌تر و بهتر باشید.

دوست خوبم امیدوارم که این چهار نکته که در اینجا بیان کردم را  اجرا کنید و شدیدأ به شما  توصیه می‌کنم که از مدیتیشن غافل نشوید و در زندگیتان به کار ببندید. توجه! امیداوارم که به تمام اهداف، آرزوها و رویاهایتان برسید و تا زمانی که به اهدافتان نرسیده‌اید تسلیم نشوید و مطمئن باشید که این اصول واقعاً به شما  کمک می‌کند که زندگیتان را متحول کنید.

با سپاس فراوان از شما دوست عزیز، امیدوارم بیشترین بهره را از مطالب مقاله چگونه انسان متفکری شویم؟ برده و شاهد اثرات آن در بهبود زمان‌بندی خود بوده و آن‌ها را از طریق ارسال کامنت با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

موفقیت شما روزافزون

حسین عزت خواه، مدرس موفقیت و کارآفرین